خیابان انقلاب چگونه به راسته کتابفروشی تبدیل شد؟ – دروازه تهران

یک قرن کوچِ کتابفروشیها در تهران
زهرا داستانی
کسانی که امروز به کتابفروشیهای مقابل دانشگاه تهران و خیابان انقلاب رفت و آمد دارند، شاید ندانند که در ایام قدیم مرکز عمده این صنف و مسیر حرکت آنان در تهران کجاها بوده و چطور پای کتابها به خیابانی رسیده که روزگاری به خیابان پرت تهران معروف بود.
داستان حرکت و کوچ کتابها در خیابانهای تهران به یک سده قبل باز میگردد. به سالهایی از روزگار قاجاریه که نهضت مشروطه در ایران پا گرفته بود. نهضتی که خود بخشی از تاریخ کتابفروشیها را شکل داد و کتابفروشیهایی که با تبدیل شدن به پاتوق مشروطهخواهان بخش جدایی ناپذیر تاریخ مشروطه را تشکیل دادند.
بازار حلبیسازها
بین مسجد جامع و مسجد امام خمینی تهران، بازاری است که به بازار حلبیسازها یا بازار بین الحرمین معروف است. نام «حلبیسازها» به این دلیل به بازار الصاق شد آنها پیش از سایر پیشهوران در این بازار ساکن شدند . «بین الحرمین» روی این منطقه گذاشته شده که بین دو مسجد واقع شده است. مطلعان و اهل کتاب میگویند بازار بین الحرمین یا بازار حلبیسازها و دالانها و جلوخانهای مسجد امام و گوشهای از تیمچه حاجبالدوله نخستین مرکز چاپ، نشر ، خرید و فروش کتاب و لوازم التحریر در تهران بوده است.
ابوالقاسم انجوی شیرازی از پژوهشگران ادبی درباره ناشران و کتابفروشان بازار حلبیسازها در یادداشت خود در نشریه «صنعت نشر» درباره نخسین کتابفروشان تهران میگوید: «مردمی معتبر، فهیم و کم و بیش باسواد بودهاند و طبعا تمایلی به کتاب و اهل کتاب داشتهاند که این پیشه پر خیر و برکت و آبرومند را برگزیده بودند. آنها به اقتضای شغل خود با اهل فضل و کمال و نخبگان شهر سر و کار داشتند و حجره آنان پاتوق و محل ملاقات فضلا و ادبا بوده است.» او به آمیرزا محمود خوانساری از جمله کتابفروشان سرشناس آن زمان اشاره میکند. فردی که با اهل فضل و کتاب دوست و در کار خرید کتابهای خطی صاحبنظر بوده است. در دوره اول مجلس شورای ملی از طرف صنف کتابفروشان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شده و از مشروطه خواهان به حساب میآمده است.
علاوه بر حلبیسازها و کتابفروشها در این بازار ناشران، کاغذفروشان و صحافها و جمعی از فروشندگان لوازم التحریر و عمل آوردنگان کاغذ نیز به کسب و کار مشغول بودهاند. به طوری که انجوی مینویسد: «کاغذ روزنامه طوفان متعلق به فرخی یزدی، شاعر و روزنامهنگار عصر مشروطه و روزنامه ناهید اولین روزنامه کاریکاتوریستی و انتقادی- اجتماعی که به وسیله میرزا ابراهیم ناهید و همکاری عارف قزوینی، شاعر و تصنیفساز در تهران در دوره مشروطه منتشر میشد را کاغذفروشان بازار حلبیسازها از جمله حاج عزیزالله کاغذفروش و پسران و دامادهای او، حاج آقا رضا و حاج محمد آقای کتابچی که برادر بودند، تامین میکردند.» سیدمحمدعلی کتابچی علاوه بر تامین کاغذ روزنامهها، یک حجره کتابفروشی به نام «اسلامیه» در تیمچه حاجبالدوله بازار تهران داشت که در آن کتابهای مذهبی میفروخت. انتشاراتی که تا همین امروز باقی مانده است.
اما به غیر از این بازار همزمان در سایر نقاط تهران نیز کتابفروشیهای دیگری وجود داشتند. همچنان که مقارن با همین سالها نزدیک به تیمچه حاجب الدوله در دالانی که به سمت بازار کفاشها راه دارد، چند کتابفروشی دایر بوده که بیشتر ناشرانش اهالی خوانسار تشکیل میدادند. افرادی که ابتدا در خوانسار به پیشه فروش کتاب مشغول بودند اما بعدا به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرده و در تیمچه حاجبالدوله کتابفروشی دایر کرده بودند.
به گفته انجوری، به غیر از نشاران و کتابفروشان تیمچه حاجبالدوله که محل معینی برای کسب داشتند چند تن کتابفروش دوره گرد بودند که در شهر پرسه میزدند و کتاب میفروختند.
ناصریه و ناصرخسرو
از حدود هفتاد سال پیش جمعی از کتابفروشان بازار بین الحرمین به خیابان ناصریه سابق و ناصرخسرو فعلی و اطراف آن یعنی خیابان بوذرجمهری یا خیابان پانزده خرداد فعلی و باب همایون نقل مکان کردند. حجره و دکان را در بازار رها کردند و مغازهنشین شدند و در دو سمت خیابان به کسب پرداختند. به اعتقاد کارشناسان تاریخ نشر رشد جمعیت تهران علت شکلگیری راسته کتاب در خیابان ناصرخسرو بوده است. رضا یکرنگیان، مدیر انتشارات خجسته در این باره چنین نوشته است: «در زمان رضاشاه تعدادی از فرزندان و شاگردان ناشران و کتابفروشان در خیابان ناصرخسرو (ناصری سابق) اقدام به تاسیس کتابفروشی کردند که تعدادی از آنها در کوچه حاجنایب همچنان به این حرفه اشتغال دارند.»
در همان دوره هم کتابفروشیهای دیگری در سایر محلهها و خیابانهای شهر وجود داشت. از جمله کتابفروشی حافظ در چهارراه سرچشمه و انتشارات افشاری در خیابان امیرکبیر (چراغ برق سابق)، کتابخانه معرفت در اول لاله زار از سمت جنوب، کتابفروشی شرق وسط لالهزار، کتابفروشی علاء الدوله در خیابان فردوسی، کتابخانه «بروخیم» و کتابفروشی «بارنائود» که این دو کتابفروشی کتابهای خارجی از اروپا آمده میفروختند و غالب مشرتیانشان را جوانانی که زبان خارجی میدانستند، تشکیل میدادند.
درباره بارنائود در مجله یغما خبری درج شده که هم از نظر تاریخ کتابفروشی و هم سرنوشت خود او خواندنی و مهم است: «مردی نسبتا بلنداندام و گرم گفتار و گشاده رو بود، پیش از مرگش جسدش را به مدرسه طب تهران فروخت و از بهای آن به سرمایه کتابخانهای که در خیابان علاءالدوله دایر کرده بود، افزود. جسد او پس از مرگش تحویل مدرسه طب شد و این اولین بار بود که عدهای از شاگردان طب ضمن تشریح عملی درس آموختند.»
ابوالقاسم انجوی شیرازی در یادداشت خود به کتابفروشی دیگری در این زمان اشاره میکند؛ «کتابخانه تهران». این کتابخانه که در ابتدای خیابان لالهزار قرار داشت، از آن جهت اهمیت دارد که مدیریت آن را فردی به اسم حسین پرویز برعهده داشت. فردی که چون در نهضت مشروطه شرکت داشت، غالب نامداران ادب و سیاست از جمله دهخدا، بهار، همائی، وحید دستگردی، عباس اقبال و استاد محیط طباطبایی را به این کتابخانه میکشاند.
از مخبرالدوله تا بهارستان
کتابفروشیها در کوچ خود از خیابانی به خیابان دیگر در تهران از خیابان جمهوری سر درآوردهاند. بنابر آنچه اهالی کتاب میگویند، مرکز کتابفروشان در بیش از نیم قرن پیش، از ناصر خسرو به خیابان جمهوری فعلی نقل مکان کرد. انجوی شیرازی علت این تغییر و تحول در راسته کتابفروشیها در تهران را افزایش تعداد مراکز علمی و مدارس در تهران میداند و در یادداشت خود در نشریه «صنعت نشر» مینویسد: «این حرکت به سوی نقاط شمالیتر تهران، کم و بیش با تاسیس دانشگاه تهران و فزونی گرفتن تعداد دبیرستانها مقارن است که از میدان مخبرالدوله تا میدان بهارستان را فرا میگیرد.»
به نوشته او یکی از دلایل رونق گرفتن این خیابان به عنوان مرکز کتابفروشی، تاسیس کتابخانهای به نام «ابن سینا» در گوشهای از میدان مخبرالدوله بوده است. کتابخانهای بزرگ که نیمی از آن به فروش کتاب اختصاص داشت و توسط شاهزاده محمود میرزا قاجار که برادر زن سلطان احمد شاه قاجار بود، دایر شد و به پاتوق اهالی سیاست چون «وثوقالدوله» نخستوزیر ایران در عصر قاجار تبدیل شد.
اما فقط کتابخانه و کتابفروشی ابن سینا نبود که خیابان جمهوری را به راسته کتابفروشیها بدل کرد. به گفته انجوری، پایینتر از کتابخانه ابنسینا، دانشکدهای قرار داشت که متعلق به ملکالشعرای بهار بود و همان جا کارهای مجله معروف «دانشکده» را انجام میداد. مجلهای که با تبعید بهار به اصفهان تعطیل شد.
دانشگاه تهران
در انتهای دهه ۴۰ و اواخر دهه ۵۰ بود که با حرکت راسته کتابفروشها به خیابان انقلاب، نبض فرهنگی خیابان جمهوری کُند شد، هرچند عده از کتابفروشیها با ماندن در خیابان جمهوری، خاطره آن دوران را در این خیابان نگه داشتند، اما از آن به بعد بود که خیابان انقلاب راسته کتابفروشها در تهران شد. کریم امامی در یادداشتی با نام «زمزمههایی از چهارراه کتابی» که در نشریه «نشر دانش» منتشر شده است نوشت: «جلوی دانشگاه تهران یکی از متراکمترین بازارهای کتابفروشی جهان است. سیل دانشجویان خواستار کتاب با سماجت تا آخرین پستوهای پاساژها رسوخ میکنند و کتابهایی را که مدتها پیش موجودی آنها به پایان رسیده است طلب میکنند. بانگ «نداریم، نداریم» از همهسو به گوش میرسد و چهرههای جوان پرسان پایان ندارد. منظره غمانگیزی است. عوارض کمبود کاغذ در اینجا به صورت ملموسی تجسم یافته است.»
رضا یکرنگیان، مدیر انتشارات خجسته درباره شکلگیری راسته انقلاب چنین نوشته است: «در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰، مرحوم عظیمی که از کارمندان دانشگاه تهران بود، در خیابان انقلاب (شاهرضا)، مقابل دانشگاه تهران کتابفروشی دهخدا را تاسیس کرد که فقط کتابهای مورد نیاز دانشجویان را میفروخت.»
کتابفروشی «چهر» دومین کتابفروشی راسته انقلاب است. دکتر حسین فریور که موسس این کتابفروشی تخصصی پزشکی بوده گفته است که این کتابفروشی را وقتی راه انداخته که خیابان انقلاب جایی پرت افتاده بوده است. دکتر فریور میگوید: «این مربوط به زمانی است که در این خیابان هیچ ساختمانی نبود؛ آن زمان که یک شاگرد طب به مادرش گفته بود که پشت نامهها بنویسد «برسد به دانشکده طب، روبهروی کافه اصغر آقا» و این اصغر آقا در حوالی دانشکده طب دیزی میپخت و میفروخت و مشهورتر از دانشکده بود.»
به گفته فریور، کتابفروشی چهر در سال ۱۳۴۲ افتتاح شده است و از آن زمان تا هنگامی که جلوی دانشگاه تهران به قول کریم امامی یکی از متراکمترین بازارهای کتابفروشی جهان تبدیل شود راه زیادی مانده بود. جلوی دانشگاه وقتی به راسته کتابفروشیها تبدیل شد که ناشرانی نظیر مروارید، امیرکبیر و انتشارات دانشگاه تهران کتابفروشیهایی در آن ناحیه افتتاح کردند و بعدتر اندک اندک کتابفروشیهای دیگری در کنار آنها افتتاح شد.
اگرچه در سالهای اخیر با افتتاح چندین کتابفروشی و تجمع چندین مرکز نشر در خیابان کریمخان، از تمرکز مراکز نشر و کتابفروشی در خیابان انقلاب کاسته شده اما همچنان نتوانسته عنوان راسته کتابفروشیها را از «انقلاب» بگیرد. اکنون علاوه بر انقلاب و کریمخان، با شکلگیری فروشگاههای زنجیرهای شهر کتاب، چند کتابفروشی زنجیرهای خصوصی و اپلیکیشنهای فروش کتابهای دیجیتالی تا حدودی زیادی هژمونی راستههای کتابفروشیهای تهران شکسته شده، اما «انقلاب» همچنان برای مردم تهران مهمترین راسته کتابفروشی است.
۱۱ شهریور ۱۳۹۹ – روزنامه چندرسانهای دروازه تهران
از میان گزارشها: معماری تهران نیازمند توجه است