درباره تکیه دولت تهران که برپا نماند و تخریب شد – دروازه تهران

مصائب یک سقف
مهدی میرمحمدی
اشتباه رایج است که ساخت تکیه دولت را نتیجه نخستین سفر شاه ناصرالدین شاه به اروپا دانستهاند. زمانی که شاه نخستین سفر خود را آغاز کرد حدود پنج سال از زمان صدور فرمان ساخت تکیه دولت میگذشت و پیش از این سفر کار برپا کردن تکیه دولت آغاز شده بود. گفته میشود که ناصرالدین شاه تحت تاثیر تالار آلبرت هال لندن ساختمانی با شکوه میخواست. در این نقل قول رایج، گردی ساختمان تکیه دولت تحت تاثیر معماری تالار لندنی توصیف میشود اما زمانی که ناصرالدین شاه فرمان برپایی تکیهای جدید را داد هنوز تالار آلبرت حال لندن افتتاح نشده بود. حتی چنانچه از گزارشها بر میآید وقتی شاه راهی سفر شد، بخشی از ساخت تکیه دولت به انجام رسیده بود.
نکته اینجاست که گنجایش پایین تکیه قدیم دولت و آسیبهایی که در حوادث طبیعی به آن وارد شده بود، شاه را بر آن داشت که به فکر تکیهای جدید باشد. او سرپرستی ساخت این بنای جدید را به معیرالممالک سپرد که پیشتر ساخت شمسالعماره را برای شاه سرپرستی کرده بود.
تکیه دولت را ساختمانی مدور و آجری با قطر ۶۰ متر و ارتفاع ۲۴ متر توصیف کردهاند. ساختمان سه طبقه بوده اما در بعضی از منابع با حساب سردابش چهار طبقه توصیف شده است. بنا بر روایتها، ساختمان ۲۰ طاق به عنوان جایگاه ویژه داشته که به شاهزادهها و درباریان تعلق داشته است. جایگاه شاه هم بالاخانه وسیعی بود که دو غرفه در کنار آن برای خدمتکاران طراحی شده بود. درباره گنجایش تکیه عددهای مختلفی آمده است اما گفته میشود که تا ۲۰ هزار نفر گنجایش داشته است. به طور معمول فضای دوره سکوی اجرا، محل نشستن زنان بوده و مهدی قلیخان هدایت در خاطراتش گفته است که تا حدود ۶ هزار نفر زن به تماشای تعزیهها مینشستهاند. آنچه بیش از همه درباره معماری تکیه دولت روایت شده سقف عظیم آن بوده است. در اصل ساخت این سقف در آن زمان کاری سخت و تجربه نشده بوده است.
برپایی سقفی ۸ ضلعی در آن وسعت ویژگی بارز این تکیه بود و عظمتش آن را در مقام نماد اصلی تهران آن روزها قرارداد بود. وقتی از بالا به تهران آن روزها نگاه میکردهاند، اول از همه سقف عظیم تکیه دولت به چشم میآمده است. این سقف هشت ضلعی به هنگام استفاده از تکیه با پارچهای چند تکه پوشانده میشد. نوری که به واسطه این سقف پارچهای در فضای داخلی تکیه شکل میگرفته یکی از خصوصیات این معماری بوده و بسیاری از ناظران و راویان خارجی به این ویژگی اشاره کردهاند. اما آیا معماران ایرانی از ابتدا همین خیال را داشتند و به سقفی پارچهای فکر کرده بودند؟ روایتهای باقی مانده اشاره به این دارد که سقف پارچهای انتخاب اول معماران نبوده. گزارشهای مطبوعاتی از هنگام ساخت تکیه دولت وجود دارد که در آن اشاره شده که تکیه در نهایت سقف شیشهای و چوبی خواهد داشت.
کارلا سرنا جهانگرد ایتالیایی گفته است که شاه حتی بعد از افتتاح تکیه دولت هنوز به این فکر میکرده که راهی برای مسقف کردن تیکه دولت بیاید و از همین رو سراغ معماران خارجی رفته بود. به نظر میآید معماران ایرانی در نهایت از عملی کردن ایده نهایی خود و برپایی سقفی ثابت در آن مقیاس در ماندهاند و به سراغ ایدهای قدیمی رفتهاند. در آن زمان پوشاندن سقف تکیهها با پارچه امری معمول بوده است. از معماری دوران قاجار به عنوان آغاز دوران تلفیق و وام گرفتن از معماری مدرن غربی یاد میکنند. اما تاثیر پذیری معماران ایرانی از معماری غرب چگونه میتوانسته باشد؟ بخصوص اینکه عمده جهانگردانی که در آن زمان این بنا را دیدهاند اشاره به شباهتهای آن با بعضی از ساختمانهای غربی کردهاند.
کارلا سرنا آن را شبیه تالار آلبرت هال لندن دیده بوده و اس. جی. دبلیو بنجامین نخستین سفیر آمریکا در ایران از شباهت آن به تالار ورونا ایتالیا گفته است. در سالهای اخیر پژوهشگران تاریخ هنر و معماری دیدگاههای جدیدی را در اتباط با معماری تکیه دولت مطرح کردهاند. از جمله صابر اسدی، احمد امینپور، یزدان منصوریان در مقالهای با عنوان «بررسی تطبیقی دو بنای تکیه دولت تهران و رویال آلبرت هال لندن» این ایده را مطرح میکنند که احتمالا تاثیر پذیری سازندگان تکیه دولت از ساختمان لندنی در حد اقتباسی چشمی بوده که میتوانسته به واسطه انتشار طرح و نقشههای تالار اروپایی در مطبوعات آن روزگار اتفاق افتاده باشد.
کاوشهایی که روی پیهای باقی مانده از تکیه دولت انجام شده نشان میدهد که در نهایت معماران با همان دانش پی سازی معماران ایرانی وقت به سراغ برپا کردن چنین ساختمان عظیمی رفته بودند. در این مقاله این احتمال داده شده که بعد از انتشار عمومی نقشهها و نمایش موزهای ماکت تالار آلبرت هال به احتمال از معماران ایرانی خواسته شده که چیزی به آن عظمت به میان بیاورند. همین رقابتی بودن احتمالا باعث شد که بعد از اعلام استفاده از برق در تالار لندنی، یک سال بعد در تکیه دولت هم از چراغهای برق استفاده شود.
میتوان گفت معماران ایرانی خیال و تجربه تازه خود را روی دانش معماریشان برپا میکنند اما علاوه بر اینکه در ابتدا در برپا کردن سقف آرزوهای خود در میمانند، در ادامه هم آسیبهای ساختمان خود را نشان میدهد. در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه طبقه بالای تکیه در چند جا شکست بر میدارد. شاه معماری فرانسوی را که در تهران زندگی میکرد مسئول رسیدگی به تکیه دولت میکند. تصمیم گرفته میشود که طبقه سوم برچیده و سقفی فلزی برای تکیه تدارک دیده شود. این سقف فلزی به شکل آماده وارد ایران شد.
در روایتها آمده است که این سقف جدید از ۱۲ نیم دایره تشکیل میَشد که با پیچ و مهره بسته و با سیمهای آهنی نگه داشته میشدند. نیاز تکیه دولت به تعمیر و تغییر اساسی بعد از ۲۵ سال را میتوان از جمله آسیبهای معماری این بنا دانست. اما آنچه تیکه دولت را در فهرست تخریب شدههای تهران قرار داد به معماری آن مربوط نمیشد. سال ۱۳۰۴ تیکه دولت برای تشکیل جلسه هیات موسسان استفاده شد. بنایی که زمانی یکی از نمادهای سلطنت قاجار به حساب میآمد صحنهای شد برای اعلام پایان حکومت قاجار. ضدیت پهلوی با نمادهای قاجاری از یک سو و از سوی دیگر مسئله ممنوعیت اجرای تعزیه باعث شد که تکیه دولت به ساختمانی بلااستفاده تبدیل و در سکوت به ساختمانی متروک تبدیل شود. در نهایت حد فاصل سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۰ در فهرست تخریب شدههای تهران قرار گرفت.
تکیه دولت را معماران ایرانیای برپا کردند که تلاش داشتند با دانش بومیشان همپای جهان در حال تغییر پیش بروند. بار این تغییرات گاهی بیش از دانش آنها بود و در نهایت طوفان تخریب از جایی دیگر وزیدن گرفت.
۵ شهریور ۱۳۹۹ – روزنامه چندرسانهای دروازه تهران