سالگرد درگذشت درویشخان و نخستین مرگ بر اثر تصادف با اتومبیل در ایران – دروازه تهران
- 02 آذر 1399
- دروازه تهران
- یک نظر

داستان نمادین هنرمند و شهر
باربد اعلایی
غلامحسین درویش با لقب درویشخان از جمله تارنوازان و آهنگسازان موسیقی ایرانی به حساب میآید. او سال ۱۲۵۱ در تهران به دنیا آمد و دوم آذر ۱۳۰۵ در تهران بر اثر تصادف رانندگی درگذشت. از جمله تصنیفهای معروف او که بعدها بارها از سوی آهنگسازان و خوانندگان نسلهای بعد بازخوانی شد میتوان به تصنیفهای «بهار دلکش» و «ز من نگارم» اشاره کرد. گفته میشود پدرش از کودکی او را «درویش» صدا میکرده و همین نام بر روی او میماند؛ اما نام درویشخان چند جا با تهران گره خورده است.
درویش تهران
گفته میشود درویش الفبای دانش موسیقی را در مدرسه دارالفنون فراگرفته است. شعبه موزیک دارالفنون بعد از آمدن موسیو لومر مستشار نظامی فرانسوی به تهران راهاندازی شد. این مدرسه اولین مرکزی بود که در آن موسیقی به شیوه غربی و به عنوان یک علم آموزش داده میشد؛ اما از این که بگذریم او موسیقی ایرانی را از به نامترین اساتید زنده زمان خود فرا میگیرد. درویشخان از شاگردان آقا حسینقلی و میرزا عبدالله فراهانی بوده است. در زیست فرهنگی او هم میتوان تأثیر آموختههایش از دارالفنون را دید و هم آنچه از راویان موسیقی سنتی آموخته بود. او از جمله سنتگرایانی بود که در مقابل نوآوری آشفته نشد. چند سال قبل از مرگش بود که علینقی وزیری از فرنگ برگشته اقدام به برگزاری کنسرتهایی با ایدههای جدید کرد. بسیاری در مواجه با این کنسرتها و آنچه وزیری در مدرسهاش به عنوان موسیقی ایرانی تدریس میکرد، آشفته شدند. مجله ناهید طرحی از وزیری منتشر کرد که در آن او با تبر به جان سازهای موسیقی ایرانی افتاده است؛ اما روایتهای روحالله خالقی از این کنسرتها نشان میدهد از جمله کسانی که وزیری را در راهش همراهی میکند، درویشخان بوده است. تکه کلام درویش خان «یا پیر» و «پیر جان» بوده است. گفته میشود بعد از کنسرت او به سراغ وزیری میرود و «پیرجان» گویان او را به ادامه راهش تشویق میکند.
کار سخت زنده ماندن
تا پیش از آمدن رادیو، موسیقی ایرانی در میان مردم نفوذ چندانی نداشت و عمدتاً موسیقی به واسطه نوحهخوانیها و تعزیه در زندگی روزمره مردم بروز پیدا میکرد. در این دوران موسیقی تحت حمایت دربار میتوانست حق حیات داشته باشد. از همین رو درباریان هم اجازه داشتند که اهالی موسیقی را هم «عمله طرب» خطاب کنند و هم اقدام به راهاندازی ارکستر کنند که اهالی موسیقی بتوانند راه درآمدی داشته باشند. درویشخان از نوازندگان دسته موزیک شعاعالسلطنه پسر دوم مظفرالدین شاه بود. شاهزاده والی فارس شد و درویشخان به همراه او به شیراز رفت. همانجا ازدواج کرد اما دستمزدش کفاف زندگی را نمیداد. درویشخان دعوت بزرگان شیراز را برای آموزش موسیقی پذیرفت و همین باعث شد که شاهزاده برآشفته شود و دستور دهد که انگشت درویش را برایش ببرند و بیاورند. در نهایت شفاعت نزدیکان باعث شد که درویش نجات پیدا کند و باز به سوی تهران بیاید. تلاشش برای بیرون آمدن از زیر سایه شعاعالسلطنه باعث میشود که بار دیگر شاهزاده برافروخته شود و این بار درویش به سفارت انگلستان پناهنده شد. در نهایت هم با پا درمانی سفیر درویش نجات پیدا میکند. از این داستان به عنوان یکی از داستانهای نمادین هنر ایران یاد میشود. در آن روزگار سزای هنرمند مستقل این بوده است؛ فرمان به بریدن انگشتش میدادند.
تصادف در تهران
درویش خان بر اثر تصادف با اتومبیل درگذشت. گفته میشود این نخستین مرگ ثبت شده بر اثر تصادف با اتومبیل در تهران و ایران بوده است. در شب چهارشنبه، دوم آذرماه ۱۳۰۵ خورشیدی، هنگام بازگشت از یک محفل موسیقی در منزل یکی از دوستان، درشکهای دو اسبه کرایه میکند. در آن زمان اتومبیل به تازگی وارد خیابانهای شهر شده و شمار آنها به سختی به پنجاه دستگاه میرسید. زمانی که درشکه از خیابان امیریه به سمت شمال میپیچد، خودروی فوردی از جهت مخالف با درشکه و اسبهای آن برخورد میکند. اسبهای درشکه درجا تلف میشوند و درویشخان از درشکه به بیرون پرتاب شده و از ناحیه سر به زمین میخورد. مردم درویشخان را به بیمارستان نظمیه تهران میرسانند؛ اما پنج روز بعد در بیمارستان به علت ضربه مغزی در سن ۵۴ سالگی درگذشت. او را در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپردند. این تصادف را تعبیر کردهاند به سرنوشت مردی که در روزگار اوج جدال سنت و مدرنیزاسیون میخواست راهی در میانه انتخاب کند اما گویا این رو در رویی بیهزینه و تصادف ناممکن بوده است.
۲ آذر ۱۳۹۹ – روزنامه چندرسانهای دروازه تهران